Transitive and Intransitive Verbs form an essential part of Persian grammar. Transitive verbs in Persian, also known as “فعل متعدی”, demand a direct object to complete their meaning. For example: من کتاب را خواندم, which means “I read the book”. Whereas, Intransitive verbs, known as “فعل لازم”, do not require an object for their meaning to be clear. For instance: من خوابیدم, which translates to “I have slept”. Understanding the application of these verbs is key to forming correct sentences in the Persian language.
Exercise 1: Fill in the blanks with suitable Transitive and Intransitive Verbs.
1. من *خریدم* (bought) کتاب را.
2. بابا *رفت* (went) به بازار.
3. او *خورد* (ate) سیب را.
4. من و تو *دیدیم* (saw) فیلم را.
5. مادرم *پخت* (cooked) غذا را.
6. ما *شنیدیم* (heard) آهنگ را.
7. پسر عمو *خواند* (read) کتاب را.
8. من *نوشتم* (wrote) نامه را.
9. ما *گذشتیم* (passed) از پل.
10. پدرم *راند* (drove) ماشین را.
11. شما *کشیدید* (drew) نقاشی را.
12. من *افتادم* (fell) توی حوض.
13. ما *بردیم* (won) بازی را.
14. آنها *خوابیدند* (slept) در خانه.
15. تو *گریستی* (cried) در مدرسه.
2. بابا *رفت* (went) به بازار.
3. او *خورد* (ate) سیب را.
4. من و تو *دیدیم* (saw) فیلم را.
5. مادرم *پخت* (cooked) غذا را.
6. ما *شنیدیم* (heard) آهنگ را.
7. پسر عمو *خواند* (read) کتاب را.
8. من *نوشتم* (wrote) نامه را.
9. ما *گذشتیم* (passed) از پل.
10. پدرم *راند* (drove) ماشین را.
11. شما *کشیدید* (drew) نقاشی را.
12. من *افتادم* (fell) توی حوض.
13. ما *بردیم* (won) بازی را.
14. آنها *خوابیدند* (slept) در خانه.
15. تو *گریستی* (cried) در مدرسه.
Exercise 2: Complete sentences using Transitive and Intransitive Verbs.
1. برادرم *فهمید* (understood) معادله را.
2. تو *رشد کردی* (grew) در باغ.
3. من *ساختم* (built) خانه را.
4. او *گفت* (said) حقیقت را.
5. ما *انداختیم* (threw) توپ را.
6. او *پرید* (jumped) از پل.
7. من *شستم* (washed) لباس ها را.
8. مادرم *خیاطی کرد* (sew) لباس را.
9. تو *لمس کردی* (touched) آتش را.
10. او *خندید* (laughed) در مهمانی.
11. من *ترک کردم* (left) کلاس را.
12. ما *درخشیدیم* (shined) در مسابقه.
13. او *چرید* (grazed) گوسفندان را.
14. شما *رقصیدید* (danced) در عروسی.
15. من و تو *ترسیدیم* (got scared) از تاریکی.
2. تو *رشد کردی* (grew) در باغ.
3. من *ساختم* (built) خانه را.
4. او *گفت* (said) حقیقت را.
5. ما *انداختیم* (threw) توپ را.
6. او *پرید* (jumped) از پل.
7. من *شستم* (washed) لباس ها را.
8. مادرم *خیاطی کرد* (sew) لباس را.
9. تو *لمس کردی* (touched) آتش را.
10. او *خندید* (laughed) در مهمانی.
11. من *ترک کردم* (left) کلاس را.
12. ما *درخشیدیم* (shined) در مسابقه.
13. او *چرید* (grazed) گوسفندان را.
14. شما *رقصیدید* (danced) در عروسی.
15. من و تو *ترسیدیم* (got scared) از تاریکی.