In Persian grammar, the Past Simple (گذشته ساده) is used to describe completed actions or events that happened at a specific time in the past. On the other hand, the Past Continuous (گذشته استمراری) is used to talk about continuous or uncompleted actions that were going on at some time in the past. Understanding the difference between these two tenses is crucial for learners aiming for accuracy and fluency in Persian.
Exercise 1: تمرین زمان گذشته ساده در مقابل زمان گذشته استمراری
من در حالیکه داشتم تلویزیون میدیدم، *خوابیدم* (sleep).
او در حالیکه بچهها *بازی* (play) میکردند، غذا درست میکرد.
ما هنگامیکه باران شروع به باریدن کرد، در حال *کوهنوردی* (climbing) بودیم.
در حالیکه داشتم به موسیقی *گوش* (listen) میدادم، تلفن زنگ زد.
پدرم پیامک *فرستاد* (send) حالی که برای کار در اتوبوس نشسته بود.
در حالیکه دانا برای امتحانش *میخواند* (study)، برق قطع شد.
چرا سارا *گریه* (cry) میکرد؟
مادرم *نان* (bake) پخت حالیکه من و خواهرم به انیمیشن مینگریستیم.
برادرم پارسال برای بازی فوتبال *ادامه* (continue) داد حالیکه دستش مصدوم بود.
اگر چه ما برای تعطیلات *برنامه* (plan) کردیم، اما هرگز به آنجا نرفتیم.
مریم کتابش را *بست* (close) حالیکه من با او صحبت میکردم.
تو پدرت را در مترو *دیدی* (see) حالیکه به کار برگشتی؟
اصغر برای آزمونش *تمرین* (practice) کرد حالیکه من با دوستانم در حال بازی بودم.
در حالیکه داشتم *میخوابیدم* (sleep)، به آژان صبح بیدار شدم.
من این عکس را *گرفتم* (take) حالیکه داشتم با دوستانم از دیدنیهای شهر تمتع میکردم.
Exercise 2: تمرین دوم زمان گذشته ساده در مقابل زمان گذشته استمراری
در حالیکه مارک داشت برای مشورت *منتظر* (wait) میماند، ساعتها گذشت.
آیا تو داشتی برای ماندی *پخت* (cook) حالیکه گاز منفجر شد؟
مامانم توی حمام *لغزید* (slip) حالیکه او داشت آرایش میکرد.
در حالیکه من داشت برای مدرسه *آماده* (prepare) میشدم، عکس مدرسه را پیدا کردم.
مرد نامشخص *درید* (rip) کیسه حالیکه با لباس پستچی داشت نامه میآورد.
در حالیکه ما در باغچه *بازی* (play) میکردیم، پدربزرگم به ما میوه آورد.
دکتر *توصیه* (advise) کرد که من باید کار کمتری انجام دهم.
در حالیکه او داشت کیک *میخورد* (eat)، ناگهان خندید.
پلیس او را *دستگیر* (arrest) کرد حالیکه او در حال حاضر در خیابان بود.
داشت *میدویدم* (run) حالیکه صدای سفالهای شکسته شنیدم.
من یک ساعت با پدرم *صحبت* (talk) کردم حالیکه در اتاق نشسته بودم.
در حالیکه *میرقصیدم* (dance)، موزیک قطع شد.
او ماشینش را در یک حادثه *از دست داد* (lose) حالیکه به خانه بازگشت.
در حالیکه *میخندیدم* (laugh)، آب از دهانم بیرون آمد.
در حالیکه داشتم در تخت خواب *میخوابیدم* (sleep)، خوابم پرید و بیدار شدم.