In the Persian language, the distinction between Present Perfect and Past Perfect is crucial to grasp. The Present Perfect tense (کامل حال) describes an action that occurred in the past but is still relevant or connected to the present. It’s typically used to talk about experiences, changes, or accomplishments. On the other hand, the Past Perfect tense (کامل گذشته) relates to an action that was completed before another past action or event. In practice, sentences in these tenses often contain signal words, like ‘already,’ ‘just,’ or ‘not yet’ for the Present Perfect, and ‘before’ or ‘after’ for the Past Perfect.
Exercise 1: Past Perfect vs Present Perfect in Persian
من هیچ وقت به چین *نرفتهام* (notgone).
من قبل از این که به ایران برگردم، به چین *رفته بودم* (hadgone).
بهت *گفتهام* که این کتاب را بخوان. (havetold).
قبل از اینکه بتوانی سوال بپرسی، جواب را بهت *گفتهبودم* (hadalreadytold).
هیچ وقت به مدرسه *نرفتهام*_. (nevergone).
قبلا به مدرسه *رفته بودم*، ولی الان دیگر نمیروم. (hadgone).
همیشه از طبیعت *خوشم میآید* (like).
همیشه از طبیعت *خوشم آمده بود*_ قبل از اینکه شهرنشین شوم (hadliked).
الان آماده*ام* که کار کنم. (amready)
روز گذشته آماده *بودم* که کار کنم، اما کاری برای انجام دادن نداشتم (wasready).
اینجا *زندهام* و حالم خوب است (alive).
قبلا اینجا *زنده بودم* اما الان میخواهم بروم. (lived)
تا حالا هیچ وقت به ماه *نرفتهام* (notbeen).
کتابت را *فرستادهام* امیدوارم بگیری. (havesent)
قبلا کتابت را *فرستاده بودم* ولی به نظر میرسد که گم شده است. (sent)
Exercise 2: Past Perfect vs Present Perfect in Persian
من همیشه درس *خواندهام* (study).
قبلا درس *خوانده بودم* قبل از امتحان (studied).
کتاب *خریدهام* برای دادن به تو (bought).
کتاب را*خریده بودم* قبل از اینکه برم خانه (hadbought).
من تا حالا همیشه در ایران *زندهام* (lived).
قبلا در ایران *زنده بودم* اما الان خارج زندگی میکنم (hadlived).
تا حالا *دیدهام* که برف می افتد (seen).
چندین بار قبلا *دیده بودم* که برف می افتد در کشورم (seensnow).
هر روز به مدرسه *میروم* (Igo).
قبلا هر روز به مدرسه *میرفتم* (Iwent).
هیچ وقت از این کار *نترسیدهام* (beenafraid).
قبلا از این کار *ترسیده بودم* ولی الان دیگر نه (hadbeenafraid).
تو *گفتهای* که میخواهی بیایی (youhavesaid).
تو *گفته بودی* که میخواهی بیایی، اما نیامدی (youhadsaid).
تو *دیدهای* که برف میافتد (youseen).