من هیچ وقت به چین *نرفتهام* (notgone).
من قبل از این که به ایران برگردم، به چین *رفته بودم* (hadgone).
بهت *گفتهام* که این کتاب را بخوان. (havetold).
قبل از اینکه بتوانی سوال بپرسی، جواب را بهت *گفتهبودم* (hadalreadytold).
هیچ وقت به مدرسه *نرفتهام*_. (nevergone).
قبلا به مدرسه *رفته بودم*، ولی الان دیگر نمیروم. (hadgone).
همیشه از طبیعت *خوشم میآید* (like).
همیشه از طبیعت *خوشم آمده بود*_ قبل از اینکه شهرنشین شوم (hadliked).
الان آماده*ام* که کار کنم. (amready)
روز گذشته آماده *بودم* که کار کنم، اما کاری برای انجام دادن نداشتم (wasready).
اینجا *زندهام* و حالم خوب است (alive).
قبلا اینجا *زنده بودم* اما الان میخواهم بروم. (lived)
تا حالا هیچ وقت به ماه *نرفتهام* (notbeen).
کتابت را *فرستادهام* امیدوارم بگیری. (havesent)
قبلا کتابت را *فرستاده بودم* ولی به نظر میرسد که گم شده است. (sent)
Exercise 2: Past Perfect vs Present Perfect in Persian
من همیشه درس *خواندهام* (study).
قبلا درس *خوانده بودم* قبل از امتحان (studied).
کتاب *خریدهام* برای دادن به تو (bought).
کتاب را*خریده بودم* قبل از اینکه برم خانه (hadbought).
من تا حالا همیشه در ایران *زندهام* (lived).
قبلا در ایران *زنده بودم* اما الان خارج زندگی میکنم (hadlived).
تا حالا *دیدهام* که برف می افتد (seen).
چندین بار قبلا *دیده بودم* که برف می افتد در کشورم (seensnow).
هر روز به مدرسه *میروم* (Igo).
قبلا هر روز به مدرسه *میرفتم* (Iwent).
هیچ وقت از این کار *نترسیدهام* (beenafraid).
قبلا از این کار *ترسیده بودم* ولی الان دیگر نه (hadbeenafraid).
تو *گفتهای* که میخواهی بیایی (youhavesaid).
تو *گفته بودی* که میخواهی بیایی، اما نیامدی (youhadsaid).
تو *دیدهای* که برف میافتد (youseen).