من *داشتم* می خواندم. (Having)
این موقع شما *داشتی* می خوابیدی. (Having)
مادرم پیاز *داشت* می برید. (Was)
دوستم با دوست دخترش *داشتند* می رقصیدند. (Were)
بچه ها بیرون بازی *داشتند* می کردند. (Doing)
همکلاسی ام در کتابخانه کتاب *داشت* می خواند. (Reading)
ماری *داشت* می نوشت. (Writing)
سگم در حیاط *داشت* می دوید. (Running)
مربی فوتبالمان راهنمایی هایی *داشت* می داد. (Giving)
مردم در خیابان *داشتند* می رقصیدند. (Dancing)
آنها در مسیر خانه *داشتند* می رفتند. (Going)
ما همه در حال پاکسازی محیط *داشتیم* میکردیم. (Cleaning)
پدرم در حال آماده سازی شام *داشت* می پخت. (Cooking)
تو *داشتی* خرید می کردی. (Shopping)
من در حال تمرین فوتبال *داشتم* می کردم. (Practicing)
Past Progressive Exercise 2
گربه ام در حال خوردن *داشت*. (Eating)
معلممان در حال توضیح *داشت*. (Explaining)
من و دوستم بازی کردن با توپ *داشتیم*. (Playing)
بابام رانندگی *داشت*. (Driving)
آنها در حال شست و شو کردن ماشین *داشتند*. (Washing)
همسرم در حال خواندن کتاب *داشت*. (Reading)
او در حال غذا درست کردن *داشت*. (Cooking)
پسرعموم در حال طراحی کردن *داشت*. (Designing)
برادرم در حال تماشای فیلم *داشت*. (Watching)
ما در حال رفتن به فرودگاه *داشتیم*. (Going)
شما در حال خرید کردن *داشتی*. (Shopping)
دکتر در حال معاینه ی کودک *داشت*. (Examining)
همکلاسی هام در حال حل معادله *داشتند*. (Solving)
مادرم در حال چیدن میز *داشت*. (Setting)
پدرم در حال اماده کردن صبحانه *داشت*. (Preparing)