The Past Perfect Progressive, also referred to as the Past Perfect Continuous, in the Persian language refers to an action that had been ongoing until a certain point in the past. It is typically used to emphasize the duration of an action up to another event or action in the past. As with other Persian conjugations, the tense is constructed by modifying the verb form. The construction involves using the past participle, a helper verb, and adding the suffix ‘ه بودم’, ‘ه بودی’, ‘ه بود’, ‘ه بودیم’, ‘ه بودید’, ‘ه بودند’ (had been doing) depending on the subject. This tense carries a similar meaning to its equivalent in English, conveying a sense of an action that has been in progress for some duration of time until it has subsequently stopped or interrupted by another event in the past.
گزینههای کامل گذشته برای زبان فارسی
من قبل از این که به خانه چنان برگردم، *کشاورزی* کرده بودم. (farming)
ولی قبل از این که ما وارد اتاق بشیم، او *زدوخورده* بود. (upset)
من قبل از این که به سینما بروم، فیلمی *تماشا* کرده بودم. (watched)
قبل از این که به مدرسه بروم *کتابی* خوانده بودم. (read)
علی قبل اینکه به ایران برگردد، زبان فارسی *یاد گرفته* بود. (learned)
مریم قبل از این که به خطوط هوایی برگردد، پرواز *کرده* بود. (flown)
قبل از این که به مهمانی برسم، من غذا *پخته* بودم. (cooked)
ایشان قبل از این که در مورد این موضوع صحبت کنند، تفکر *کرده* بودند. (thought)
ما قبل از این که به خانه برگردیم، خرید *کرده* بودیم. (shopped)
قبل از این که به گلخانه برگردم، من گل *کاشته* بودم. (planted)
تو قبل از اینکه به کتابخانه برگردی، کتابی *بازیافته* بودی. (returned)
او قبل از این که به زمین برگردد، یک توپ *زده* بود. (kicked)
من قبل از این که به دفتر برگردم، یک نامه *نوشته* بودم. (written)
قبل از این که به دانشگاه برگردم، موضوع من *مطالعه* شده بود. (studied)
تمرینات گذشته کامل در زبان فارسی
من قبل از این که به ماشین برگردم، کلید *گم* کرده بودم. (lost)
ما قبل از این که به خیابان برگردیم، ماشین *تمیز* کرده بودیم. (cleaned)
قبل از این که به کلاس بازگشتم، من تمرین *کرده* بودم. (practiced)
وقتی به خانه برگشتیم، به یاد آوردیم که در را *بسته* بودیم. (closed)
من قبل از اینکه به مصحف برگشتم، آیاتی *خوانده* بودم. (read)
او قبل از این که به بازی برگردد، یک بازی *شروع* کرده بود. (started)
پسری قبل از این که به درخت برگردد، یک سیب *بازیافته* بود. (returned)
ولی قبل از اینکه به میز برگردد، یک پیام *گذاشته* بود. (left)
مریم قبل از این که به کلاس برگردد، پرسشنامه *پر* کرده بود. (filled)
من قبل از این که به بازی برگردم، یک هدف *تنظیم* کرده بودم. (set)
غذا قبل از اینکه به ما برسد، *تغییر* کرده بود. (changed)
قبل از اینکه به خواب برگردم، یک قصه *خوانده* بودم. (read)
من قبل از این که به درس برگردم، یک موضوع *انتخاب* کرده بودم. (chosen)
قبل از این که به گل خانه برگردد، او گلها *آبیاری* کرده بود. (watered)
مریم قبل از این که به مدرسه برگردد، کتابی *جستجو* کرده بود. (searched)