1. کتابی که دیروز *خریدم* خیلی جالب بود. (Relatiivilause, verbin mennyt aikamuoto)
2. مردی که در پارک نشسته بود، دوست من است. (Relatiivilause, imperfekti)
3. دخترکی که با او صحبت کردم، همکلاسی من است. (Relatiivilause, perfekti)
4. اگر باران بیاید، ما در خانه *می‌مانیم*. (Konditionaali, futuuri)
5. زمانی که به مدرسه رفتم، باران شروع به باریدن کرد. (Aikamuodon yhdistäminen menneen ajan kanssa)
6. کسی که این فیلم را ساخته، کارگردان معروفی است. (Relatiivilause, preesens)
7. وقتی که او نامه را نوشت، من در خانه نبودم. (Menneen ajan ja imperfektin yhdistäminen)
8. آن کتابی که روی میز است، مال من است. (Relatiivilause, preesens)
9. اگر درس بخوانی، در امتحان موفق خواهی شد. (Konditionaali, tulevaisuus)
10. مردی که در خیابان دیدم، پزشک است. (Relatiivilause, preesens)

1. اگر من پول داشتم، یک ماشین جدید *می‌خریدم*. (Konditionaali menneessä)
2. تو اگر زودتر می‌آمدی، ما را ملاقات می‌کردی. (Konditionaali menneessä)
3. اگر باران نمی‌بارید، ما به پارک می‌رفتیم. (Konditionaali ja imperfekti)
4. او گفت که اگر فرصت داشته باشد، به سفر خواهد رفت. (Konditionaali tulevaisuudessa)
5. اگر من جای تو بودم، بیشتر مطالعه می‌کردم. (Konditionaali menneessä)
6. اگر آنها امروز بیایند، مهمانی را شروع می‌کنیم. (Konditionaali preesens)
7. اگر دیروز به من زنگ زده بودی، به تو کمک می‌کردم. (Konditionaali menneessä)
8. اگر تو می‌توانستی پرواز کنی، به همه جا می‌رفتی. (Konditionaali preesens)
9. اگر ما زودتر حرکت کنیم، به موقع می‌رسیم. (Konditionaali preesens)
10. اگر من زبان فارسی را خوب بلد بودم، این درس برایم آسان‌تر بود. (Konditionaali menneessä)