Vocabulaire de base
قانون (qānūn) : La loi ou le droit en général.
قانون جمهوری اسلامی ایران
حقوق (hoqūq) : Les droits ou la jurisprudence.
حقوق بشر باید رعایت شود
دادگاه (dādgāh) : Le tribunal.
جلسه دادگاه فردا برگزار میشود
قاضی (qāzi) : Le juge.
قاضی حکم نهایی را صادر کرد
وکالت (vokālat) : L’avocature ou la représentation légale.
او در حال تحصیل وکالت است
محکوم (mahkūm) : Condamné ou jugé coupable.
محکوم به ده سال زندان شد
Termes spécifiques
تعقیب (ta’qīb) : La poursuite légale ou judiciaire.
تعقیب قضایی برای پرونده آغاز شده است
شکایت (shekāyat) : La plainte ou le recours.
او یک شکایت رسمی ثبت کرده است
مدعی (modda’ī) : Le plaignant ou le demandeur.
مدعی خواستار جبران خسارت است
مدعیعلیه (modda’ī ‘alayh) : Le défendeur.
مدعیعلیه تمامی اتهامات را رد کرد
حقوقی (hoqūqī) : Relatif aux droits civils ou à la jurisprudence.
مسائل حقوقی باید با دقت بررسی شوند
جزایی (jazā’ī) : Relatif au droit pénal.
او در پرونده جزایی متهم است
حکم (hokm) : Le jugement ou le verdict.
حکم نهایی توسط قاضی اعلام شد
تجدید نظر (tajdīd nazar) : L’appel ou la révision d’un jugement.
او درخواست تجدید نظر کرد
Documents et procédures
سند (sanad) : Le document ou l’acte.
سند مالکیت خانه
قرارداد (qarārdād) : Le contrat.
قرارداد به امضا رسید
وصیتنامه (vasīyat nāme) : Le testament.
وصیتنامه پدرش را پیدا کرد
رای (ra’y) : Le vote ou le jugement.
رای دادگاه به نفع مدعی بود
استشهادنامه (estešhād nāme) : L’affidavit ou la déclaration sous serment.
استشهادنامه را به دادگاه ارائه داد
شهادت (šahādat) : Le témoignage.
شهادت شاهدان بسیار مهم بود
تاریخ دادگاه (tārīkh-e dādgāh) : La date du tribunal.
تاریخ دادگاه به تعویق افتاد
دستور (dastūr) : L’ordre ou la directive.
دستور قاضی باید اجرا شود
پرونده (parvānde) : Le dossier ou le cas.
پرونده به دادگاه ارسال شد
Rôles et responsabilités
وکیل (vakīl) : L’avocat.
وکیل مدافع از او دفاع کرد
موکل (movakkel) : Le client ou le mandant.
موکل او در جلسه حضور داشت
دادستان (dādstān) : Le procureur.
دادستان مدارک جدیدی ارائه داد
هیئت منصفه (hey’at-e monsef) : Le jury.
هیئت منصفه تصمیم نهایی را گرفت
شاهد (shāhed) : Le témoin.
شاهد در دادگاه حضور یافت
متهم (moteham) : L’accusé.
متهم تمامی اتهامات را رد کرد
بازپرس (bāzpors) : L’enquêteur.
بازپرس در حال بررسی پرونده است
ضابط (zābet) : L’officier de justice.
ضابط دستور دادگاه را اجرا کرد
Concepts et principes
عدالت (edālat) : La justice.
عدالت باید برقرار شود
جرم (jorm) : Le crime ou le délit.
جرم او اثبات شد
گناه (gonāh) : La culpabilité.
گناه او ثابت شد
بیگناهی (bī gonāhī) : L’innocence.
بیگناهی او ثابت شد
قصاص (qesās) : La rétribution ou la loi du talion.
قصاص یکی از اصول اسلامی است
دیه (dīye) : Le dédommagement ou le prix du sang.
دیه به خانواده مقتول پرداخت شد
شک (shak) : Le doute.
شک در مورد صحت مدارک وجود دارد
احتمال (ehtemāl) : La probabilité.
احتمال تبرئه او وجود دارد
رضایت (rezāyat) : Le consentement.
رضایت شاکی برای ختم پرونده لازم است
حقوق بشر (hoqūq-e bashar) : Les droits de l’homme.
حقوق بشر باید رعایت شود
Procédures et actions
بازداشت (bāzdāsht) : L’arrestation.
او بازداشت شد
تفتیش (taftīsh) : La perquisition.
خانه او تفتیش شد
بازجویی (bāzjū’ī) : L’interrogatoire.
بازجویی او شروع شد
محاکمه (mohākeme) : Le procès.
محاکمه او به تعویق افتاد
حضور (hozūr) : La présence.
حضور شاهد در دادگاه لازم است
تحقیق (tahqīq) : L’enquête.
تحقیق در مورد پرونده ادامه دارد
استیناف (este’nāf) : L’appel.
او درخواست استیناف کرد
بازپرسی (bāzporsī) : L’instruction judiciaire.
بازپرسی در حال انجام است
تایید (ta’yīd) : La confirmation.
حکم او تایید شد
لغو (lağv) : L’annulation.
حکم لغو شد
تحویل (tahvīl) : La remise ou la livraison.
مدارک به دادگاه تحویل داده شد
Ce vocabulaire n’est qu’une introduction aux termes juridiques en persan. Maîtriser ce lexique peut vous aider à mieux comprendre les documents juridiques, les procédures judiciaires et les discussions sur les droits et la justice en persan. Continuez à pratiquer et à élargir votre vocabulaire pour devenir plus à l’aise avec ces concepts complexes.