1. Il a réussi à l’examen *زیرا* il a beaucoup étudié. (Indice : Cet adverbe exprime la cause.)
2. ما دیر رسیدیم *بنابراین* جلسه را از دست دادیم. (Indice : Utilisé pour indiquer la conséquence.)
3. او بیمار بود *پس* نتوانست به مدرسه برود. (Indice : Conjonction indiquant la conséquence immédiate.)
4. من نمی‌توانم بیایم، *چون* کار دارم. (Indice : Mot qui introduit la cause.)
5. هوا بارانی بود *از این رو* بازی لغو شد. (Indice : Expression formelle pour cause.)
6. او خیلی خسته بود، *لذا* زود به خانه رفت. (Indice : Synonyme de « donc » pour conséquence.)
7. آنها دیر رسیدند، *پس* ما شروع کردیم. (Indice : Utilisé pour exprimer la conséquence logique.)
8. ما منتظر ماندیم *زیرا* اتوبوس تأخیر داشت. (Indice : Explique la raison d’une action.)
9. او درس نخواند *بنابراین* در آزمون قبول نشد. (Indice : Montre la conséquence d’une action.)
10. من کار کردم، *پس* پول گرفتم. (Indice : Conjonction simple pour conséquence.)

1. او سخت تلاش کرد، *اما* موفق نشد. (Indice : Introduit une opposition.)
2. من می‌خواستم بیایم، *ولی* مریض شدم. (Indice : Synonyme de « mais » pour opposition.)
3. اگر باران ببارد، ما نمی‌رویم *چون* زمین گل‌آلود می‌شود. (Indice : Introduit la cause dans une condition.)
4. تو باید درس بخوانی، *در غیر این صورت* قبول نخواهی شد. (Indice : Expression conditionnelle négative.)
5. او دیر رسید، *با این حال* جلسه شروع شد. (Indice : Montre une opposition malgré une situation.)
6. اگر هوا خوب باشد، ما به پارک می‌رویم. (Indice : Phrase conditionnelle simple, attention à la conjonction.)
7. من نمی‌توانم بیایم، *ولی* او خواهد آمد. (Indice : Opposition entre deux propositions.)
8. اگر وقت داشتی، به ما بگو. (Indice : Condition exprimée par « اگر ».)
9. او خسته بود، *با این وجود* کارش را ادامه داد. (Indice : Opposition malgré une difficulté.)
10. من نمی‌دانم، *ولی* او پاسخ داد. (Indice : Opposition dans une phrase simple.)