過去完了形の練習
1. وقتی رسیدم، او *رفته بود* خانه. (過去のある時点より前にすでに終わっていた動作)
2. ما قبل از شروع کلاس، درس را *خوانده بودیم*. (過去完了形で「〜していた」)
3. او قبل از تولد من در تهران *زندگی کرده بود*. (過去完了形)
4. آنها قبل از آمدن ما فیلم را *دیده بودند*. (過去完了形)
5. من پیش از آنکه باران بیاید، لباسهایم را *شسته بودم*. (過去完了形)
6. تو قبل از رفتن به سفر، بلیط را *خریده بودی*. (過去完了形)
7. ما پیش از شروع امتحان، همه سوالها را *حل کرده بودیم*. (過去完了形)
8. او قبلاً این کتاب را *خوانده بود*. (過去完了形)
9. وقتی تلفن زنگ زد، من کارم را *تمام کرده بودم*. (過去完了形)
10. آنها قبل از اینکه به مدرسه بروند، صبحانه را *خورده بودند*. (過去完了形)
2. ما قبل از شروع کلاس، درس را *خوانده بودیم*. (過去完了形で「〜していた」)
3. او قبل از تولد من در تهران *زندگی کرده بود*. (過去完了形)
4. آنها قبل از آمدن ما فیلم را *دیده بودند*. (過去完了形)
5. من پیش از آنکه باران بیاید، لباسهایم را *شسته بودم*. (過去完了形)
6. تو قبل از رفتن به سفر، بلیط را *خریده بودی*. (過去完了形)
7. ما پیش از شروع امتحان، همه سوالها را *حل کرده بودیم*. (過去完了形)
8. او قبلاً این کتاب را *خوانده بود*. (過去完了形)
9. وقتی تلفن زنگ زد، من کارم را *تمام کرده بودم*. (過去完了形)
10. آنها قبل از اینکه به مدرسه بروند، صبحانه را *خورده بودند*. (過去完了形)
過去完了進行形の練習
1. وقتی رسیدم، او دو ساعت *داشت میخواند*. (過去のある時点まで継続していた動作)
2. ما پیش از شروع جلسه، مدت زیادی *داشتیم صحبت میکردیم*. (過去完了進行形)
3. او قبل از آمدن مهمانان، همه جا را *داشت تمیز میکرد*. (過去完了進行形)
4. آنها ساعتها *داشتند کار میکردند* قبل از اینکه استراحت کنند. (過去完了進行形)
5. من تمام روز *داشتم فکر میکردم* به آن موضوع. (過去完了進行形)
6. تو قبل از اینکه تلفن بزنی، *داشتی غذا میخوردی*. (過去完了進行形)
7. ما چندین هفته *داشتیم تمرین میکردیم* برای مسابقه. (過去完了進行形)
8. او تا دیروقت *داشت مطالعه میکرد*. (過去完了進行形)
9. وقتی باران شروع شد، من *داشتم پیادهروی میکردم*. (過去完了進行形)
10. آنها قبل از رسیدن پلیس، *داشتند فرار میکردند*. (過去完了進行形)
2. ما پیش از شروع جلسه، مدت زیادی *داشتیم صحبت میکردیم*. (過去完了進行形)
3. او قبل از آمدن مهمانان، همه جا را *داشت تمیز میکرد*. (過去完了進行形)
4. آنها ساعتها *داشتند کار میکردند* قبل از اینکه استراحت کنند. (過去完了進行形)
5. من تمام روز *داشتم فکر میکردم* به آن موضوع. (過去完了進行形)
6. تو قبل از اینکه تلفن بزنی، *داشتی غذا میخوردی*. (過去完了進行形)
7. ما چندین هفته *داشتیم تمرین میکردیم* برای مسابقه. (過去完了進行形)
8. او تا دیروقت *داشت مطالعه میکرد*. (過去完了進行形)
9. وقتی باران شروع شد، من *داشتم پیادهروی میکردم*. (過去完了進行形)
10. آنها قبل از رسیدن پلیس، *داشتند فرار میکردند*. (過去完了進行形)