اللغة الفارسية تعتبر من اللغات الغنية بالمفردات والعبارات التي يمكن أن تكون مفيدة في العديد من السياقات، بما في ذلك الرياضة والأنشطة. في هذا المقال، سنتعرف على بعض العبارات والمفردات الفارسية التي يمكن استخدامها في الحديث عن الرياضة والأنشطة المختلفة.
الرياضة
فوتبال
فوتبال تعني كرة القدم.
من دوست دارم فوتبال بازی کنم.
بازیکن
بازیکن تعني لاعب.
او یک بازیکن حرفهای است.
تیم
تیم تعني فريق.
تیم ما امروز برنده شد.
مربی
مربی تعني مدرب.
مربی تیم ما بسیار باتجربه است.
تمرین
تمرین تعني تدريب.
ما هر روز تمرین میکنیم.
مسابقه
مسابقه تعني مباراة.
مسابقه فردا برگزار میشود.
گل
گل تعني هدف أو هدف في كرة القدم.
او یک گل زیبا زد.
الأنشطة
دویدن
دویدن تعني الركض.
من هر روز صبح میدویم.
شنا
شنا تعني السباحة.
او در دریا شنا میکند.
دوچرخهسواری
دوچرخهسواری تعني ركوب الدراجة.
ما با هم دوچرخهسواری میکنیم.
کوهنوردی
کوهنوردی تعني تسلق الجبال.
کوهنوردی یک ورزش هیجانانگیز است.
پیادهروی
پیادهروی تعني المشي.
ما در پارک پیادهروی میکنیم.
یوگا
یوگا تعني يوغا.
یوگا برای آرامش ذهن خوب است.
تنیس
تنیس تعني التنس.
او تنیس بازی میکند.
مصطلحات عامة للرياضة والأنشطة
ورزش
ورزش تعني رياضة.
ورزش برای سلامتی مفید است.
تمرین
تمرین تعني تمرين.
تمرینات روزانه بسیار مهم است.
تجهیزات
تجهیزات تعني معدات.
ما به تجهیزات جدید نیاز داریم.
زمین
زمین تعني ملعب.
زمین فوتبال بسیار بزرگ است.
قهرمان
قهرمان تعني بطل.
او قهرمان مسابقات شد.
رقیب
رقیب تعني منافس.
رقیب ما بسیار قوی است.
نتیجه
نتیجه تعني نتيجة.
نتیجه بازی خیلی نزدیک بود.
برنده
برنده تعني فائز.
تیم ما برنده شد.
بازنده
بازنده تعني خاسر.
او بازنده مسابقه بود.
فینال
فینال تعني نهائي.
فینال مسابقات بسیار هیجانانگیز است.
نیمهنهایی
نیمهنهایی تعني نصف نهائي.
ما به مرحله نیمهنهایی رسیدیم.
التعبير عن الأنشطة الرياضية
بازی کردن
بازی کردن تعني اللعب.
او فوتبال بازی میکند.
تمرین کردن
تمرین کردن تعني التدريب.
ما هر روز تمرین میکنیم.
بردن
بردن تعني الفوز.
ما بازی را بردیم.
باختن
باختن تعني الخسارة.
ما بازی را باختیم.
تساوی
تساوی تعني التعادل.
بازی به تساوی کشید.
شروع کردن
شروع کردن تعني البدء.
بازی شروع شد.
تمام کردن
تمام کردن تعني الانتهاء.
بازی تمام شد.
تشویق کردن
تشویق کردن تعني التشجيع.
ما تیممان را تشویق میکنیم.
تماشا کردن
تماشا کردن تعني المشاهدة.
او بازی را تماشا میکند.
مصطلحات متعلقة باللياقة البدنية
تناسب اندام
تناسب اندام تعني اللياقة البدنية.
تناسب اندام برای سلامتی بسیار مهم است.
وزنهبرداری
وزنهبرداری تعني رفع الأثقال.
او در وزنهبرداری مهارت دارد.
تمرینات هوازی
تمرینات هوازی تعني التمارين الهوائية.
تمرینات هوازی برای قلب مفید است.
انعطافپذیری
انعطافپذیری تعني المرونة.
انعطافپذیری بدن بسیار مهم است.
قدرت
قدرت تعني القوة.
قدرت بدنی او زیاد است.
استقامت
استقامت تعني التحمل.
استقامت برای دویدن مهم است.
في النهاية، تعلم العبارات والمفردات المتعلقة بالرياضة والأنشطة باللغة الفارسية يمكن أن يكون مفيداً جداً سواء كنت تريد التحدث عن هواياتك أو متابعة الأحداث الرياضية أو حتى ممارسة الرياضة في بلد يتحدث الفارسية. نأمل أن تكون هذه العبارات قد أضافت شيئاً جديداً لمعرفتك اللغوية.